بهراد ایکس

نوشته‌های یک انسان کنجکاو

نوشته‌های یک انسان کنجکاو

بهراد ایکس

بهراد هستم. اینجا جاییه که دل‌نوشته‌ها و چیزهای شخصیم رو می‌نویسم. نوشته‌های جدی‌ترم رو توی پادکستم با عنوان «رادیو می‌» می‌تونید گوش بدید.

اطلاعات بیشتر در بخشِ "کمی دربارهٔ من".

درضمن خوشحال می‌شم که از این جعبه‌ٔ پایینی هم استفاده کنید.

آخرین نظرات

درود بر شما!

من بهراد هستم.

قبل این که دربارهٔ خودم بگم، دوتا نکته که به نظر خودم مهم هستن رو می‌گم دربارهٔ این وبلاگ. یک اینکه من (علی‌الظاهر) یک انسانِ روبه‌رشد هستم. حالا این یعنی چی؟ انسان‌بودن یعنی داشتن خطا. ماها آدم هستیم و نمی‌شه آدم‌بودن آدم‌ها رو از آدم‌ها جداشون کرد. روبه‌رشد هم به این معناست که دانش و تجربیاتم روزبه‌روز در حال تغییر هستن و طبعاً در گذشته دیدگاه‌هایی رو داشتم که درست نبوده و من هم افتخاری به اون‌ها نمی‌کنم. (اگر شما اینطوری نبودید آفرین و درود بر شما) پس اگر مطلبی از بنده دیدید که به نظرتون درست نبود و ۱۰ تا نقد به اون وارد دونستید، من احتمالاً ۱۰۰۰ تا نقد به اون وارد بدونم! اگر از زمان انتشار پست بیشتر از ۲ سال گذشته باشه، من احتمالاً دیدگاهم تغییر کرده نسبت به اون مطالبی که گفتم. و اون‌ها رو پاک نمی‌کنم تا یه معیار خوبی داشته‌باشم از اندیشه‌هام در گذشته و این‌که چقدر سطحی بودم و الآن چقدر تغییر کردم. امیدوارم تغییراتم در جهت مثبت بوده باشه.

و دو اینکه من تا سال ۱۴۰۰ همیشه اینطوری بودم که سعی می‌کردم رسمی بنویسم. بزرگ که شدم فهمیدم که هر متنی مخاطب خاص خودش رو داره و مخاطبِ وبلاگ‌خون نمیاد متن رسمی بخونه! پس از خر شیطون اومدم پایین و نوشته‌های رسمیم رو در قالب یه پادکست به اسم رادیو می منتشر می‌کنم که اطلاعاتش رو تو صفحه اول سایتم زدم و می‌تونید سر بزنید و خوش‌حال می‌شم گوش بدید یا بخونیدش!

 

حالا می‌رسیم به بحث این که من کی هستم. واقعاً جواب دقیقی برای این سوال ندارم. چیزی هم که گفتن توضیحات بیشتر رو سخت‌تر می‌کنه اینه که واقعاً شما چه نیازی دارید تا بدونید من کی هستم؟ مگه آدم‌ها کاراکتر ثابتی دارن؟ یک زمانی که جو استاتوس‌های فیس‌بوکی و این‌ها خیلی داغ بود شروع کردم به وبلاگ‌نویسی (اوایل بلاگفا بودم)، البته وبلاگ‌نویسی نبود واقعاً. یه تین‌ایجر سطحی و بی‌مزه بودم که دنبال توجه دیگران می‌گشت (البته همه اینطوری بودن، نبودن؟!). بعد یه مدتی خواستم بهتر بنویسم و دیدم که موقعی که خوب می‌نویسم بازخورد بهتری می‌گیرم از متن‌هام. و اره. اینطوری شد که ادامه دادم این مسیر رو. شاید از نظر یه عده‌ای نوشتن تلف‌کردن وقت باشه ولی برای من یه تمرینه برای فکر کردن. 

اسم من بهراده (واقعا اسمم تو شناسنامه همینه و اصغر و رقیه نیست) و توی تبریز متولد شدم. تقریباً می‌شه گفت همینجا هم بزرگ شدم و مدرسه رفتم. دوازده سال هم رفتم مدرسه که به نظرم بدترین سال‌های عمرم بودن. کنکور که دادم، مهندسی مکانیک توی خواجه‌نصیر قبول شدم (و بخش کنکورنامهٔ سایت هم تجربیات منه دربارهٔ کنکور و این مسائل) و علی‌القاعده مجبور شدم بیام تهران و خوابگاهی بشم. زندگی‌کردنم توی تهران به من فهموند که زندگی فقط یه مشت عدد که با حفظ‌‌کردن فرمول به دست میان نیست و زندگی یه سری مهارت‌ها می‌خواد. من خیلی از این مهارت‌ها رو نداشتم و دورهٔ کارشناسیم رو درگیر فهمیدن زندگی و این‌ها بودم. پاندمی کرونا این فرصت رو به من داد تا عمیق‌تر بشم روی سوال‌های زندگیم و فلسفه بخونم و فکر بکنم. الآن حس می‌کنم از نظر فکری در جایگاه خوبی هستم و روز‌به‌روز در حال بهترشدن هم هستم. توی همین دورهٔ کرونا کنکور ارشد دادم و الآن طراحی کاربردی می‌خونم توی دانشگاه صنعتی شریف.

 

شغلم برنامه‌نویسی با فلاتر هست و به صورت پاره‌وقت کار می‌کنم. توی دورهٔ کارشناسی کارم طراحی‌کردن بود و بیشتر به گرافیک مشغول بودم. آدمی هستم که سعی می‌کنم دامنهٔ بزرگی از توانایی‌ها رو داشته باشم. این کار به تصمیم‌گیری و تمرکزم خیلی کمک می‌کنه. 

 

و همین.

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.