بالاخره برویم دانشگاه یا خیر؟
چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۳۷ ب.ظ
این مطلب در ویرگول منتشر شده.
بعد اومدن به ویرگول، یکی از موضوعاتی که خیلی نظرم رو جلب کرد این بود که خیلیا دل خوشی از دانشگاه ندارن! یا از اینی که رفتند دانشگاه پشیمونن یا از این که نرفتن دانشگاه خوشحالن! از این قسم افراد توی توییتر خیلی بیشتر دیدم. معمولن نسبت به این قشر از افراد بیاهمیت بودم تا این که پستی از علی تحت عنوان «دانشگاه بروم یا نه» رو دیدم و تصمیم گرفتم کمی در این باره بنویسم! توجه داشته باشید که اکثریت مطالبی که توی این پست نوشته شده بیشتر برای رشتههای مهندسی و شاید علوم پایه صادق هست و برای رشتههای دیگه (مثل حقوق و دندانپزشکی) شاید زیاد به درد نخوره.البته عنایت داشته باشید که بنده فقط 2 ساله که دانشجو هستم و مطمئنن تجربهی خیلی از شما دوستان از من بیشتره. خوشحال میشم نظرات شما رو هم بشنوم.
بعد اومدن به ویرگول، یکی از موضوعاتی که خیلی نظرم رو جلب کرد این بود که خیلیا دل خوشی از دانشگاه ندارن! یا از اینی که رفتند دانشگاه پشیمونن یا از این که نرفتن دانشگاه خوشحالن! از این قسم افراد توی توییتر خیلی بیشتر دیدم. معمولن نسبت به این قشر از افراد بیاهمیت بودم تا این که پستی از علی تحت عنوان «دانشگاه بروم یا نه» رو دیدم و تصمیم گرفتم کمی در این باره بنویسم! توجه داشته باشید که اکثریت مطالبی که توی این پست نوشته شده بیشتر برای رشتههای مهندسی و شاید علوم پایه صادق هست و برای رشتههای دیگه (مثل حقوق و دندانپزشکی) شاید زیاد به درد نخوره.البته عنایت داشته باشید که بنده فقط 2 ساله که دانشجو هستم و مطمئنن تجربهی خیلی از شما دوستان از من بیشتره. خوشحال میشم نظرات شما رو هم بشنوم.
آیا دانشگاه کار یاد میدن؟
مسلمن یکی از دلایل مراجعه خیلیها به دانشگاه، کسب آمادگی برای ورود به بازارکار هست. ولی سوء تفاهمی که به وجود میاد اینه که توی دانشگاه کار یاد نمیدن! برای مثال اگر رشتهی شما مهندسی مکانیک باشه (تقریبن) هیچوقت به شما نرمافزارهایی مثل SOLIDWORKS رو به صورت مستقیم یاد نمیدن و شما باید به صورت مستقل یادگیری اونها رو شروع کنید. دلیل این شاید این باشه که دانشگاه محل تحصیلات آکادمیک هست و طبیعیه که توش دانش غیرآکادمیک جزوی از سیلایس (برنامه) درسی نخواهد بود. ولی به این نکته هم توجه داشتهباشید که برای استفاده از ابزارآلات مختص رشته خودتون دونستن دانش آکادمیک در اون حوزه الزامیه. به عبارت بهتر دانشگاه قراره که مهندس تربیت بکنه، نه تکنسین. کسی که قبول میکنه توی یک محیط آکادمیک دوره بگذرونه، ناچاره که پیشنیازهای تئوری زیادی رو یاد بگیره که شاید به ظاهر به درد نخورن ولی پیشنیاز دانشی هستند که شما در آینده یاد خواهید گرفت. کسی که دانشهای پایهایش رو خوب یاد نگرفته، توی یادگیری دانشهای تخصصیش دچار مشکل میشه و به ناچار نظام دانشگاهی رو متهم میکنه.شما اگر بخواید بدون رفتن به دانشگاه کار یاد بگیرید، ناچارید خودتون دانش آکادمیک اون حوزه رو یاد بگیرید. برای مثال هیچ برنامه نویسی نمیتونه بدون یادگرفتن مبانی برنامه نویسی یا الگوریتمها یه برنامه نویس بشه. به همین علت شما به پشتوانه تجربهی کاری و دانش آکادمیکتون میتونید پیشرفت بکنید و یا حتی دانش کاری خودتون رو توسعه بدید. برای کسب کردن دانش فنی ابزار زیاده. به قول یک دوستی:
بزرگترین دانشگاه دنیا، Stanford یا Oxford نیست، بلکه YouTube بزرگترین دانشگاه دنیاست!
هر ابزاری که بخواید توی یوتیوب یک عالمه آموزش درباره اون (به زبانهای مختلف) آپلود شده. اگر دنبال آموزشهای جمع و جورتری میگردید، Coursera رو به شدت توصیه میکنم! کافیه یه مدت با یکی از دورههاش برید جلو تا به فوقالعاده بودنش پی ببرید!از نظر من نیازی به کلاس رفتن و پول خرج کردن الکی نیست، شما میتونید بدون اینکه یک ریال از جیبتون خرج کنید به روزترین دانشها رو از طریق YouTube و سایر سرویسها یاد بگیرید. برای اون دسته از دوستانی که دنبال منابعی برای دانش آکادمیک (به جز کتاب) هستن، مکتبخونه (به زبان فارسی) و دورههای رایگان OpenCourseWare دانشگاه MIT و دورههای رایگان دانشگاه Stanford (به زبان انگلیسی) رو توصیه میکنم. مسلمن کیفیت دورههای انگلیسی خیلی بهتر از دورههای فارسیه و همراه فایلهای ویدیوییشون، تکالیف و جزوات درس از طریق سایت قابل دسترسی هستن! اون هم به صورت رایگان!
آیا درست انتخاب رشته کردید؟
این سوال بسیار مهمیه. آیا قبل از انتخاب رشته در رابطه با بازار کار، زیرشاخهها، دانش فنی مورد نیاز و حوزه کاری رشتتون تحقیق کرده بودید؟ آیا به رشتهای که انتخاب کرده بودید، علاقه داشتید؟ با روحیات شما سازگار بود؟اگر پاسخ شما به سوالات بالا منفی است، ایراد از شماست و نه از دانشگاه! دکتر محمد جعفر مصفا در کتاب «تفکر زائد» گفته:
ما چند جور علاقه داریم که متاسفانه در زبان فارسی همه آنها با یک کلمه خطاب میشوند، «علاقه». نوعی از علاقه وجود دارد که در انگلیسی به آن Passion گفته میشود. شما هنگامی که شروع به انجام کاری میکنید، حتی اگر از انجام آن کار متنفرید، کم کم در وجود شما علاقهای به وجود میآید که رفته رفته آن تنفر را کمتر و کمتر میکند. اصطلاحن Passion شما نسبت به انجام آن کار افزایش مییابد.
اگر حس میکنید علاقهای به رشتهای که در آن تحصیل میکنید ندارید، به دنبال مطالب جالب مرتبط با زمینه درسی خودتان بگردید. با افراد متخصص در آن حوزه صحبت کنید و خلاصه کاری کنید تا بیشتر با درسی که میخوانید آشنا شوید. یا به عبارت بهتر دنبال ایجاد کردن Passion درخودتان باشید! اگر حس کردید علاقهی اصلی شما چیز دیگریست، پس به تغییر فکر کنید.
کلام پایانی
دانشگاه جدای از آن که مشکلات فراوانی دارد و جا برای اصلاح در آن بسیار زیاد است، ولی پلی است برای آشنا شدن با افراد جدید و افراد هم دغدغه با شما و تجربهی نوع جدید و شیرینتری از زندگی؛ زندگیِ دانشجویی. امیدوارم این نوشتهها به شما در انتخاب مسیر زندگیتان کمک کرده باشد. محتوای این پست ممکن است در آینده تغییر کرده و مطالبی به آن افزوده یا کاسته شود. اگر نقدی بر این نوشته دارید منتظر شنیدن دیدگاه شما هستم. ممنون بابت وقتی که گذاشتید ♥.
راستی چه قدر جادی خووووبه مرسی که معرفیش کردی کلن یه پنجره ی جدیدی به زندگیم وا شد تو اینستا هم فالوش کردم بعد از طریق پیجش با کلی چیزای هیجان انگیز دیگه هم آشنا شدم (یه موردش قرتی بازیه سایت گیگ شو که براش پیکسل فرستادن وااای عاشقشون شدم) پادکستاشم دوست دارم خلاصه بگم خیلی ممنونتم 😎
خب برگردم به ادامه ی این پست
من حتی تا شب قبلی که فرم درخواست تغییر رشته رو تحویل بدم در مورد برق تحقیق کردم به خانومای برنامه نویس تو جاهای مختلف دنیا دایرکت دادم و نظرشونو پرسیدم تمام مدت قلبم میگفت کامپیوتر اما خیلی جریانات هست که اصطکاک ایجاد میکنه مثل ترس از تغییر فید بک اطرافیان و یا حق امضای برق.اما الان واقعن احساس شادی میکنم با این که تازه واردش شدم و هنوزم نتونستم با بچه هاش ارتباطیو که با بچه های برق دارمو برقرار کنم اما هر روز خدا رو شکر میکنم.هر دفعه بعضی دخترای برقو میبینم میگن خوش به حالت به نظرم حرف بیخودیه میگن خانوادشون اجازه نمیدن و یا کلن چیزی تو دانشکده فنی دوست ندارن البته به نظر من یا همتشو ندارن یا واقعن ناراضی نیستن چون اگه چیزیو دوست داری باید براش بجنگی من اگه آشپزیم دوست داشتم باز برقو ول میکردم.چون من واقعن ناراضی بودم .
و در آخر منم موافقم که دانشگاه حاشیه و مشکلاتش زیاده اما تجربه ایه که به نظرم برای همه نیازه
پ.ن:وقتی برق میخوندم درسی داشتیم به اسم کارگاه عمومی که سه بخش جوشکاری و ماشین ابزار وریخته گری داشت.کار عملی داشت که من ازش بیزار بودم (من تو کارگاه ریخته گری بیل زدم بیل از خودم بلند تر بود!!بعد پسرا دستم بیلچه دادن دستم ) اما اما به نظرم همونشم مفید بود خصوصن که پسرامون خیلی پیگیر بودن وموقع امتحانم خودشون صرفن از روعلاقه از تکنسینا پرس وجو کرده بودن.کسی که بخواد چیزی یاد بگیره دانشگاه براش بستر اولیه رو تا حدودی فراهم میکنه